مجید محمدی
جمهوری اسلامی ۳۷ سال است تلاش کرده همهی جامعهی ایران را در چمدان اسلامگرایی شیعه به روایت روحانیون و پاسداران حکومت روحانیت جای دهد. اما هر از چندگاه چیزی از این چمدان حتی در محدودههایی که به سبک زندگی «خودیها» ارتباط دارد بیرون میزند. در این یادداشت، به برخی از نمونههای این «خِرت و پِرتها» بیرونزده که آب در لانهی اسلامگرایان تمامیتخواه انداخته و آنها را به واکنشهای سخت واداشته است اشاره میکنم.
نوحههای برگرفته از ترانهها
هر سال در ماه محرم این سخن از سوی روحانیون شیعه مطرح میشود که برخی نوحهها از ترانههای خوانندگان ایرانی مقیم لسآنجلس یا ترانههای غربی برگرفته شدهاند. در سال ۹۴ این سخن از سوی دفتر مکارم شیرازی مطرح شد که «برخی لحنها، آهنگها و موسیقیها در عزاداریها نه تنها مطابق شأن و منزلت دستگاه حضرت سید الشهدا نیست بلکه متاسفانه برگرفته از ترانههای غربی است». (ایرنا ۲۳ مهر ۱۳۹۴)
اینکه مداحان حکومتی و غیرحکومتی، ملودیهای خود را از ترانههای ایرانی و غربی میگیرند نشاندهندهی این نکته است که آنها مدام به این ترانهها گوش میدهند. به بیان دیگر، حرام اعلام شدن شنیدن این ترانهها حتی در میان مداحان حکومتی و غیر حکومتی چندان جدی گرفته نمیشود.
ترکیب سینهزنی با باله
در سال ۱۳۹۴، ابداع تازهای در سینهزنیها انجام شد و آن ترکیب «حرکات موزون» سینهزنان با عناصری از رقص باله بود. (ایلنا ۲۸ مهر ۱۳۹۴)
این حرکت را میتوان با اقدامات هیأتها در دههی هفتاد در نواختن سازهای موسیقی مثل سرنا، طبل، ملودیکا و نی در کنار نوحهخوانی در مراسم سینهزنی مقایسه کرد.
دیسکو در حوزهی هنری
به گزارش رسانههای دولتی و شبهدولتی، نمایش «چهل گیس» برای دقایقی سالن “حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی” را به دیسکو تبدیل کرد. بنا به این گزارشها محل اجرای این نمایش دقایقی «به محلی برای رقص و حرکات موزون و مختلط دختران و پسران همراه با موسیقی رپ تبدیل شد. نکته قابل توجه، حضور امیر کربلاییزاده (کمدین خندوانه) در سالن به عنوان یکی از عوامل این نمایش بود». (الف ۱۸ مهر ۱۳۹۴)
اگر جوانان آمادهی رقص نباشند یک نمایش نمیتواند آنها را به حرکت درآورد. در کشوری که ۳۷ سال رقص را ممنوع کردهاند و حتی نام رقص را گذاشتهاند «حرکات موزون»، جوانان به دنبال فرصتی هستند که با هم برقصند.
سردار سپاه «کشته» شد
روزنامه “رویش ملت” در انعکاس خبر کشته شدن حسین همدانی در سوریه، رویهای عُرفی در پیش گرفت و خبر را بدون اضافات ایدئولوژیک منتشر کرد. اما بلافاصله بعد از انتشار این خبر، رسانههای دولتی دیدند که چیزهایی از چمدان نظام بیرون زده است و باید به زور آنها را در درون چمدان جای دهند: «روزنامه “رویش ملت” در اقدامی توهینآمیز در عنوان اول خود نوشت “سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد”. گویی این روزنامه توسط یکی از حامیان گروههای تروریستی نظیر داعش منتشر شده است.» (الف ۱۸ مهر ۱۳۹۴)
سخنگوی وزارت ارشاد در این باره گفت: «تیتر توهین آمیز روزنامه “رویش ملت” درباره سردار رشید اسلام شهید همدانی همه را شگفتزده کرد… مطمئنا در جلسه دوشنبه هیات نظارت بر مطبوعات، این موضوع بررسی خواهد شد.» (خبرگراری صداوسیما، ۱۸ مهر ۱۳۹۴)
در این جلسه روزنامهی “رویش ملت” صرفا برای بیان یک واقعیت تذکر گرفت و پروندهی آن به دادگاه ارسال شد. از نگاه حافظان چمدان نظام، خبررسانی غیر ایدئولوژیک یک عمل تروریستی است. یک کارشناس آشپزی تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی که در صفحهی فیسبوکش در مورد حسین همدانی نوشته بود «به درک واصل شد» نیز از کار خود اخراج شد. (تسنیم، ۲۱ مهر ۱۳۹۴)
دست دادن بهشتی و صدر با زنان
صادق خرازی میگوید محمدحسین بهشتی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی و موسی صدر از رهبران شیعه در لبنان با زنان غیر مسلمان دست میدادهاند. (خبر آنلاین، ۱۷ مر ۱۳۹۴)
هرچند دختر بهشتی (و نه حتی یکی از پسران وی) این موضوع را تکذیب کرد اما دختر وی که در آن دوره بسیار کوچک بوده و در ملاقاتهای وی حضوری نداشته نمیتواند در این مورد شهادت بدهد. البته به دلیل شکافی که میان پسران بهشتی (بالاخص علیرضا که بعد از بروز جنبش سبز بازداشت شد) شکاف عمیقی میان حکومت و خانوادهی بهشتی وجود دارد و حکومت در این زمینه خود را جهت تکذیب به زحمت نمیاندازد اما برای نسل دوم و سوم مقامات جمهوری اسلامی که دست ندادن با زنان به صورت یک باور و عادت آسمانی و ابدی عرضه شده است هضم این موضوع نمیتواند آسان باشد.
روزهخواری مجری تلویزیون دولتی
رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در ماه رمضان چنین مینمایند که گویی همهی شهروندان ایرانی و حتی غیرمسلمانان در این ماه روزه میگیرند. اما واقعیت چنین نیست. آن دسته از شهروندان ایرانی که روزه نمیگیرند مجبورند در ملاء عام چیزی نخورند تا مبادا مورد مجازات قرار گیرند. شکاف میان زندگی خصوصی و رفتار در ملاء عام از مشکلات جدی بخش قابل توجهی از شهروندان ایرانی است. حتی مجریان و کارکنان رادیو تلویزیون دولتی که بیش از همه مجبور به ریاکاری هستند در مواقعی فراموش میکنند ماسک ریاکاری خود را به صورت بزنند. در همین نقاط است که مجری تلویزیون در برنامهی زنده روزه خواری میکند و این تصاویر حتی از زیر دست مسوولان پخش نیز در میرود.
مستی کارشناس ورزش تلویزیون دولتی
به گزارش تابناک (۲۶ مهر ۱۳۹۴) یکی از کارشناسان فوتبال تلویزیون دولتی به علت «حالت غیرعادی» هنگام مصاحبه، ممنوعالتصویر شده است. این “حالت غیرعادی” اگر ناشی از بیماری یا حالت دیگر غیر ارادی بود طبعا به ممنوعالتصویری منجر نمیشد. استفاده از الکل آنچنان در میان مردم رواج یافته که کارشناسان تلویزیون دولتی که باید از هفت خوان تایید مدیران بگذرند ابایی از حضور در این رسانه بعد از نوشیدن مشروبات الکلی ندارند.
تاریخ این خرت و پرتها
نمونههای قبلی این قبیل خرت و پرتها عبارت بودند از ماجرای اوشین و الگو بودن وی برای یک زن ایرانی به جای دختر پیامبر اسلام (و بعد صدور حکم ارتداد این زن توسط خمینی)، دست دادن خاتمی با یک زن ایتالیایی (که علیرغم وجود فیلم آن تکذیب شد)، رفتن برخی از مقامات سفارتخانههای جمهوری اسلامی به استخرهای مختلط، در آغوش گرفتن مادر چاوز توسط احمدینژاد، پناهنده شدن خواهر و شوهر خواهر خامنهای به عراق در دوران صدام، خودکشی پسر روحانی، پناهنده شدن پسر رضایی به امریکا و دهها مورد دیگر که از چمدان جمهوری اسلامی بیرون زدهاند.
بیشتر اتفاقات فوق در هر جامعهای امور عادی هستند اما برای حکومتی که میخواهد با تمامیتخواهی، سبک زندگی و ایدئولوژی خود را بر همگان تحمیل کند و مقامات نیز منصوبان نایب امام معرفی میشوند این موارد مایهی سرشکستگی است تا آن حد که در دوران مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۲ حتی در یک مورد از روحانی در مورد خودکشی پسرش سوال نشد و خود وی نیز بدان اشارهای نکرد یا پس از کشته شدن پسر رضایی، سخنی از پناهندگی وی در رسانههای داخلی به میان نیامد.
حکومت با سه راهبرد با این امور برخورد کرده است: انکار، به زیر قالی فرستادن، و برخورد شدید. برخوردهای شدید (مثل صدور حکم قتل) البته به ریاکاری بیشتر و نهادینه انجامیده است. انکارها با توجه به گسترش دامنهی رسانهها دیگر کارکرد چندانی ندارد. اما به زیر قالی فرستادن با توجه به فراموشی بشر و ضعف خاطرهی جمعی در میان ایرانیان با هزینهی کمتری برای حکومت موثر واقع شده است.
چمدان مقدسنمایی و تبعیض
حجم محتویات درون این چمدان با گنجایش آن همخوانی ندارد و به همین دلیل در هر فرصتی درِ آن باز میشود. جمهوری اسلامی تا کنون تنها با تمسک به زور در برابر غیر خودیها و دادن پاداش و امتیاز به خودیها، درِ این چمدان را بسته نگاه داشته است. در زندگی شخصی تکتک آدمها چیزهایی وجود دارد که با مقدسنمایی و تبعیضات و امتیازات برساختهشده بر روی آنها همخوانی ندارد. خامنهای برای مقدسنمایی و فروش مقدسات به خودیها یک مجموعه سازمان عریض و طویل ساخته است اما با کاهش درآمدهای نفتی و تدوام دروغگویی و تقلب و ریاکاری، این سازمانها به تدریج کارکرد خود را از دست میدهند.